عاشقانه ها-تصاویر عاشقانه-جملات کوتاه عاشقانه-متن های عاشقانه عاشقانه ها +جملات کوتاه عاشقانه ، متن های عاشقانه ، تصاویر عاشقانه ، جملات زیبای عاشقانه ، شعرهای عاشقانه
| ||
جون هر کس که دوست دارین و تو رو خدا روی چند تا از بنرهای تبلیغاتی کلکیک کنید . ممنونتون میشم .
در این قسمت دو شعر زیبا از فروغ فرخ زاد و گفتگوی لیلی و مجنون را برای شما عاشقان در سایت قرار داده ام امیدوارم لذت ببرید . فروغ فرخ زاد می روم خسته و افسرده و زار سوی منزلگه ویرانه ی خویش می برم,تا که در آن نقطه دور شستشویش دهم از رنگ گناه شستشویش دهم از لکه ی عشق زین همه خواهش بیجا وتباه می برم تا ز تو دورش سازم ز تو,ای جلوه ی امید محال می برم زنده بگورش سازم تا از این پس نکند یاد وصال ناله می لرزد,می رقصد اشک آه,بگذار که بگریزم من از تو,ای چشمه ی جوشان گناه شاید آن به که بپرهیزم من بخدا غنچه ی شادی بودم دست عشق آمد و از شاخم چید شعله ی آه شدم,صد افسوس که لبم باز بر آن لب نرسید عاقبت بند سفر پایم بست می روم,خنده به لب,خونین دل می روم از دل من دست بدار ای امید عبث بی حاصل فروغ فرخ زاد
2)گفتگوی لیلی و مجنون
یک شبی مجنون نمازش را شکست بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود فارغ از جام الستش کرده بود
سجده ای زد بر لب درگاه او پر زلیلا شد دل پر آه او
گفت یا رب از چه خوارم کرده ای بر صلیب عشق دارم کرده ای
جام لیلا را به دستم داده ای وندر این بازی شکستم داده ای
نشتر عشقش به جانم می زنی دردم از لیلاست آنم می زنی
خسته ام زین عشق، دل خونم مکن من که مجنونم تو مجنونم مکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم این تو و لیلای تو ... من نیستم
گفت: ای دیوانه لیلایت منم در رگ پیدا و پنهانت منم
سال ها با جور لیلا ساختی من کنارت بودم و نشناختی
عشق لیلا در دلت انداختم صد قمار عشق یک جا باختم
کردمت آوارهء صحرا نشد گفتم عاقل می شوی اما نشد
سوختم در حسرت یک یا ربت غیر لیلا برنیامد از لبت
روز و شب او را صدا کردی ولی دیدم امشب با منی گفتم بلی
مطمئن بودم به من سرمیزنی در حریم خانه ام در میزنی
حال این لیلا که خوارت کرده بود درس عشقش بیقرارت کرده بود
مرد راهش باش تا شاهت کنم صد چو لیلا کشته در راهت کنم
[ دوشنبه 89/4/7 ] [ 2:3 صبح ] [ امید ]
[ نظرات () ]
|
||
[ تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است ] |